مدح و ولادت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
اى فـلـسفۀ خـلـقـت تـو راز خـداونـد آغـاز تو هـمـسوست به آغاز خداوند با آمدنت كعبه به هم ريخت؛ ترك خورد ديـديـم هـمـه قـدرت اعجـاز خـداونـد با آمدنت نـظـم گـرفـتهست دو عـالـم كوك است از آن روز همش ساز خداوند ذهـنم وسط نافـله درگـير همين است بـايـد بكـشم نـاز تو يا نـاز خـداونـد؟ اى جان كه زمين با قدمت شكل گرفته دنـياى خـدا در حرمت شكـل گرفـته چشمان شما چرخ دهد شمس و قمر را انگـشت تو تعـين كند رزق سحـر را با وصلۀ كفشت همه حيران تو گشتند مبهـوت نمودى تو على اهل نظر را فـتـح در خـيـبر كه نـشد معـجـزۀ تـو تفريح تو اين شد بكنى قـلعه و در را غير از تو كه تسكين بدهد زلزلهها را؟ در دست تو ديديم فقط اصل هـنر را مـا از تـو نـداريـم به غـيـر تو تـمـنـا جان خواهى ز ما؟ اى به روى چشم بفرما الـمـاسِ دلـم كار بـيـابـان نـجـف بود روى لب من مدحت سلطان نجف بود جبريل نوشتهست كه از روز ولادت دستـش همۀ عمر به دامان نجف بود تا ديد همه سجـده به درگاه تو كردند چشمان نبی خيره به ايوان نجف بود ممنون تو هستيم على جان كه به فضلت نانى كه شده قسمت ما نان نجف بود ما نان تورا خورده نمك گير غديريم سوگند به زهرا همه درگـير غـديريم هنگام رجزهاى تو و وقت نبرد است افتاده فشار همه رنگ همه زرد است جبريل هـراسان به خدا گـفت: خـدايا میبينى على در دل اين دشت چه كردست؟ با نعرۀ تو كُرك و پَر از كفر فرو ريخت حالا به جلو آيد اگر مثل تو مرد است طورى زدهاى گردن دشمن كه خدا گفت الحق كه على خاص و منحصر بفرد است اصلاً تو كجا؟ شعـر كجا؟ با قـلم من مـدح تو فـقـط كار خـدا هست يـقـيـناً |